رستا و محرم
رستای عزیزم، محرم امسال هم مثل همیشه حال و هوای خاصی داشت، با این تفاوت که من امسال به خاطر داشتن شما و وجود حس مادری، ذره ای تونستم حس رباب مادر حضرت علی اصغرو بیشتر درک کنم، بهمین خاطر من و شما و عمه فرگل توی یه روز سرد زمستونی که برف می بارید رفتیم همایش شیرخوارگان حسینی، قبل از اینکه به محل همایش برسیم، من به بابایی و عمه گفتم فکر کنم امسال خلوت باشه چون هوا خیلی سرده ولی وقتی رسیدیم، دیدم که عشق امام حسین سرما و گرما نمی شناسه، امیدوار راه و روش امام حسین همیشه ملاک راه صحیح توی زندگیت باشه .. ...