رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

دختر پاییزی ما

رستا و محرم

1393/9/26 1:10
نویسنده : مامان
236 بازدید
اشتراک گذاری

رستای عزیزم، محرم امسال هم مثل همیشه حال و هوای خاصی داشت، با این تفاوت که من امسال به خاطر داشتن شما و وجود حس مادری، ذره ای تونستم حس رباب مادر حضرت علی اصغرو بیشتر درک کنم، بهمین خاطر من و شما و عمه فرگل توی یه روز سرد زمستونی که برف می بارید رفتیم همایش شیرخوارگان حسینی، قبل از اینکه به محل همایش برسیم، من به بابایی و عمه گفتم فکر کنم امسال خلوت باشه چون هوا خیلی سرده ولی وقتی رسیدیم، دیدم که عشق امام حسین سرما و گرما نمی شناسه، امیدوار راه و روش  امام حسین همیشه ملاک راه صحیح توی زندگیت باشه..

 

پسندها (4)

نظرات (4)

افسون
27 آذر 93 0:57
سلام عزیزم . ماشالله به این دخمل ناز . خدا حفظش کنه برات . ایشالله در کنار پدر و مادرش سلامت باشه . بوسسسسسسسسسس
خاله اتنا
27 آذر 93 14:05
گل قشنگم امیدوارم در پناه خدا همیشه سالم و شاد باشی..الهی من نباشم که اشکات را ببینم جیگر خاله..
باباجون
3 دی 93 10:14
سلام ناز گل باباجون انشالله که همواره امام حسین پشت و پناهت باشه و همیشه در راه ان امام که راه حقیقت و راستی است قدم بردارید.
عمه فرگل
5 بهمن 93 17:04
عزیزدلم اون روز خیلی قشنگ بود یه عالمه نی نی اونجا بودن که شما مات مونده بودی این همه بچه اینجا چیکار میکنه امام حسین مهربون حتما خیلی خوشحال بود از حضور اون همه بچه ی پاک و عزیز