رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

دختر پاییزی ما

بعد از کلی تاخیر

1393/8/6 22:23
نویسنده : مامان
272 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گل گلی من بعد از کلی تاخیر با یه عالمه خبرای جدید اومدم .....

اول از همه جشن روز دختر بود ، این دومین جشن روز دختر بود که شما حضور داشتی. پارسال چند روز قبل از روز دختر بود که فهمیدیم یه دختر ناز تو راه داریم و برای اولین بار دوتا لباس خوشگل دخترونه برات خریدیم. امسال هم به مناسبت این روز برات یه لباس دخترونه دوختم. مامانی خیلی تلاش کرد تا لباست برای جشن اماده بشه. کیک جشن رو هم خودم برات درست کردم، توی عکس در حال حمله به سمت کیک هستی که من سعی کردم متوقفت کنم.زبان

حدود یه هفته بعد از روز دختر بود که شما برای اولین بار مریض شدی گریه، اولش دو روز تب داشتی من و بابایی فکر می کردیم به خاطر دندونای شیطونت بود که تب گرفتی ولی عصر روز دوم بود که بدنت دونه های ریز زد، ما هم کلی وحشت کردیم تعجب و سریع بردیمت دکترت، دکتر مهربونت هم گفت این یه ویروس شبه سرخچه هست که بعد از تب شدید بدن دونه میریزه و تموم میشه خداروشکر وقتی ما فهمیدیم مریض شدی که دوره اش تموم شده بود.

 همزمان با نه ماهگیت یعنی 28 شهریور مامان خیلی خیلی درگیر بود. آخه مامانی فقط تا 31 شهریور وقت داشت که پایان نامه اش تحویل بده و بغیر از اون دوتا مقاله هم باید می نوشت، هر ثانیه از اون روزا برام با ارزش بود با اینحال مگه میشد برات ماهگرد نگیرم، این کیک خوشگل هم عمه غزل برات درست کرد، الان که اینا رو می نویسم دقیقا اون لحظاتو یادم میاد، من از دست شیطونیای شما به اتاق پناه برده بودم و عمه رو با کلی کار تنها گذاشتم خندونک، دست شما درد نکنه عمه مهربون ....

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)