رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

دختر پاییزی ما

سفرنامه شمال رستا

1393/8/9 18:40
نویسنده : مامان
627 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گل مامانی، شما روز 14 مهرماه دومین مسافرت خودتت رو شروع کردی. البته این اولین مسافرتی بود که با باباجون و مامان جون و عمه ها و عمو بهنام می رفتی

صبح زود راه افتادیم که شب نشده برسیم به مقصد، تا تهران هوا خوب بود ولی از تهران تا شمال هوا بارونی شد

مجبور شدیم ناهار رو توی چادر بخوریم، شما خیلی از توی چادر بودن لذت می بردی

کلی ماکارونی خوردی ...

بعد از خوردن ناهار دوباره راه افتادیم، ولی خیلی ترافیک بود و شما خیلی خسته شدی

بعد از رسیدن به شهر نور، اون شب رو استراحت کردیم و از فردا گردشو شروع کردیم، وقتی شما برای اولین بار دریا رو دیدی خیلی ذوق کردی و انگشت اشاره تو به سمت دریا گرفتی و می خندیدی، ولی آفتاب شدید چشمای قشنگتو اذیت می کرد..

ناهار هم رفتیم پارک جنگلی نور که خیلی زیبا بود

و اینقدر شیطونی کردی که همونجا خوابت برد

تو این عکس شما یه جوراباتو از پات در اوردی و توی ساحل انداختی، ما هم هرچی گشتیم پیداش نکردیم، افتاب هم خیلی اذیتت می کرد عزیزم

اینجا هم جاده آبشار آب پری هست که خیلی مناظر زیبایی بود

اینجا هم دریاچه ایلمالات هست که خیلی بکر و زیبا بود، شما محو زیبایی دریاچه شدی

عزیزم اینجا در حال قایق سواری هستی..

عزیز دلم تو سفر مثل همیشه دختر خیلی خوبی بودی و اصلا گریه نکردی فقط تو راه برگشت یکم خسته شدی و بی تابی کردی ولی در کل خیلی خیلی خوش گذشت.

پسندها (3)

نظرات (1)

نامیلو
9 آبان 93 19:26
سلام وبلاگ زیبایی دارین بهتون تبریک میگم به سایت فروشگاهی مام سر بزنید