رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

دختر پاییزی ما

سالی که گذشت....

1393/2/6 17:04
نویسنده : مامان
305 بازدید
اشتراک گذاری

رستای عزیزم..

سال 92 با تموم خوبی ها و بدی هاش تموم شد، سالی که با تو شروع شد، تو اومدی و از همون روز اول ما رو عاشق خودت کردی...اردیبهشت بود که اسباب کشی کردیم و اومدیم خونه ی جدید و کم کم فهمیدیم که یه مهمون کوچولو داریم، خرداد و تیر به کندی گذشت، ماههای پر از استرس که هر روزش به اندازه ی یه سال بود  ، توی مرداد کم کم این استرسا داشت از بین میرفت و همه چیز داشت نرمال میشد که یه اتفاق خیلی خیلی بد برای خانواده ی ما افتاد و ما عمو عیسی عزیزمون ، شوهر خاله افسانه رو از دست دادیم، شوک خیلی بزرگی بود من که هنوز باورم نمیشه که دیگه بین ما نیست، خوشحالم که وقتی این وبلاگ رو می خونی که دیگه مفهوم مرگ رو میفهمی، شهریور و مهر برای ما روزای سختی به همراه داشت، روزهای کارهای سخت و طاقت فرسای پایان نامه که تا اواسط آبان هم ادامه داشت، ولی تمام این سختی ها با فکر کردن به تو برام شیرین میشد، خاطرات خوب هم در سال 92 کم نبود، خریدای سیسمونیت، تزیین اتاقت، انتخاب اسمت، جشن سیسمونیت و ...از همه مهمتر 28 آذر روز قشنگ تولدت و روزهای بعد از تولدت که برای ما پر از خاطره های قشنگ بود ،خندیدنت، گریه کردنت،گردن گرفتنت، اغو کردنت و ... سال 92 چه خوب و چه بد گذشت، حالا تو دنیای ما هستیییییی، عزیزم عاشقتیمممممممم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله اتنا
15 فروردین 93 19:33
عزیز دلم عیدت مبارک..امیدوارم سالهای زیادی در کنار پدر و مادر مهربانت با سلامتی و خوشی زندگی کنی...دوستت دارم هزارتا..گل نازم
اعظم مامان زهرا
15 فروردین 93 20:17
امیدوارم سال 93 سال خوبی برات باشه عزیزه خاله
باباجون
16 فروردین 93 14:40
سلام گل ناز و کوچیک و قشنگم اولین عید نوروزت مبارک ، امیدوارم نوروز صد سالگیت رو هم ببینی ، با دلی خوش و تنی سالم عزیزم.
عمه فرگل
18 فروردین 93 0:32
سلام عروسک فرنگی سال 92 خیلی پرماجرا بود واسه همه، پر از خاطرات خوب و بد.. به دنیا اومدن شما که باعث شیرینی زندگیمون شدی من و بهنام هم تو این سال نامزد کردیم و ماجراهای دیگه... خیلی دوستت دارم سال خوبی داشته باشی