دوسالگیت مبارک عزیز دل مادر

 دخترم

دو روز مانده به زمستان آمدی و با خودت دنیایی از آفتاب و بهار آوردی و باور کردم که مي شود هم پاي رنگين کمان در باران قدم زد!

دختر آتش و آذر من، من با تو زاده شدم، با تو کودکی هایم زنده شد، با تو خندیدم، گریستم با تو قدم گذاشتم دویدم با تو بزرگ شدم، حرف های من از دهان توست که زیباست. مادرانه گی را با تو آموختم، با تو مادرم را شناختم، با تو تمام مادرهای دنیا را شناختم.

زیبای من زادروز تولدمان مبارک....

من با دردهای بسیار و زخم های لایه به لایه به استقبالت آمدم، با نفسی تنگ و تنی رنجور از شب بیداری ها، با دست و پایی خسته از ورم و صبح های چندش آور تهوع، تو که آمدی نفهمیدم چطور نفسم برگشت، زخم هایم لایه به لایه خوب شد ....بعضی وقتها فکر می کنم تو خود بهشتی.... هدیه خوب خدا به روزهای سخت

بهشت من تولدت مبارک

عزیز دلم ، خیلی تلاش کردم یه تولد خوشکل و زیبا برات بگیرم تا ماندگارتر باشه، برای همین تم زنبوری را برات انتخاب کردم و از حدود یکماه پیش دست بکار شدم، بابای مهربون و عزیزت توی تمام مراحل همراه من بود، بدون که بهترین و صبورترین بابای دنیا رو داری.... اگه مامان جون مهربون و عمه الهه عزیز و عمه فرگل جان نبودند جشن تولدتت به این خوبی برگزار نمی شد. راستی خاله مطهره عزیز هم تمتو طراحی کرد ....

واقعا دست همگی درد نکنه من و رستا عاشقتونیم....

عکسهای تولد دختر جان در ادامه مطلب

خوشامدگویی در ورودی

تزیینات تولد

میزتنقلات ، سالاد میوه، دسر گلدونی و تارت پنیری

کیک تولد که روش نوشته بود ملکه رستا تولدت مبارک (دخترم از همه بیشتر عاشق کیکت بودی).

میز شام شامل رول مرغ و قارچ، کیک کشک بادمجون، چیپس و پنیر و ژله دو رنگ

ملکه رستا عاشق کیکشه

ملکه رستا در حال فوت کردن شمع دوسالگی

ملکه رستا و بابا در حال بریدن کیک تولد

ملکه رستا در حال ناخنک زدن به کیک

عزیزم کادوهاتم پول نقد، چندتا اسباب بازی و لباس و این ماشن خوشگل بود که کادوی بابا و مامانی به شما بود. شما از دیدن ماشین از خوشحالی گریه کردی ...الهی قربونت برم احساساتی من.