گنجشکک من تولدت مبارک
پنج سال پیش در یکی از روزهای سرد و زیبای پاییزی آمدی و شدی گنجشکک زیبای خانه ما
و برای ما همه چیز شدی
امید
آرامش
خوشبختی
شادی
گنجشکک تا همیشه برایمان بمان
پرنده کوچک خوشبختی من
“به تو گفتم: «گنجشک ِ کوچک ِ من باش
تا در بهار ِ تو من درختي پُرشکوفه شوم.»
و برف آب شد شکوفه رقصيد آفتاب درآمد
من به خوبيها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبيها نگاه کردم
چرا که تو خوبي و اين همه اقرارهاست، بزرگترين ِ اقرارهاست
من به اقرارهايام نگاه کردم
سال ِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدي و من برخاستم
دلام ميخواهد خوب باشم
دلام ميخواهد تو باشم و براي ِ همين راست ميگويم
نگاه کن:
با من بمان!”
احمد شاملو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی