عید 1393 اولین عید رستا
دختر عزیزم، شما امسال برای اولین بار پای سفره هفت سین پیش ما نشستی و با ما سال رو تحویل کردی، امسال با وجود شما خاص ترین عید ما بود، سال تحویل خونه ی مامان گلی اینا بودیم، خیلی سعی کردم که لحظه تحویل سال که 20 و 27 دقیقه بود بیدار باشی تا به قول مامان گلی تا آخر سال بیدار و سرحال باشییییییی..که خداروشکر بیدار موندی عزیزممممم
رستای گلم اولین عیدت مبارک باشه امیدوارم سالهای سال، عید نوروز رو جشن بگیری نفسمم..........
امسال ششمین عیدی بود که من و بابا حمید با هم بودیم، و اولین عیدی بود که به خاطر شما دختر نازنازیمون مسافرت نرفتیم و تو خونه موندیم آخه حاضر نبودیم به هر قیمتی به خصوص به قیمت مریضی و خستگی شما خوش بگذرونیم........زودتر بزرگ شو خیلی جاها مونده که باید با هم بریم دخترم..اصفهان هم که خیلی خیلی شلوغ بود و کلی مسافر اومده بود ،به همین خاطر به جز یکی دوبار نتونستیم بریم بیرون...با اینحال با شما بودن به همه ی گردش و تفریح و مسافرتا می ارزه عزیزم...(این عکسای خوشگل هم خاله مطهره عزیز درست کرده برات دستش درد نکنه)