20 روز 20
امروز شما 20 روزه شدی عزیزم....و من 20 روز هست که مادر شدن رو تجربه می کنم..هر روز و هر لحظه از این 20 روز برای من قشنگ و شیرین بود، تا همین الان هم کلی تجریه پیدا کردم؛
عزیزم ماشالا شما خیلی خنده رو هستی، دقیقا 3 روزت بود که با صدای بلند خندیدی ، اولش شب و روزو قاطی می کردی، روزا خواب بودی و شبا بیدار ولی الان چند شبه که دیگه یاد گرفتی شبا هم میخوابی...قربونت برم که بعد از 20 روز هنوزم خسته ای ... اصلا اهل گریه و بیقراری نیستی مگر اینکه مشکلی داشته باشی که تا مشکلت برطرف شه دیگه گریه نمی کنی...حضور ما رو در کنارت حس میکنی، اگه تنها باشی گریه می کنی وقتی میایم پیشت آروم میشی برای همین چون خونمو یکم سرده تمام وسایلمون رو به اتاق خواب انتقال دادیم تا همیشه پیشت باشیم، ما که از دیدنت سیر نمیشیم ....
کلا مادر شدن شیرین تر از اونی هست که فکر می کردم با اینکه شبا باید بارها برای شیر دادنت بیدار شم ، اصلا گاهی اوقات اینقدر خوابم کوتاهه که فکر می کنم اصلا نخوابیدم ولی با دیدن اون دوتا چشم سیاه که تو تاریکی برق میزنه و دست کوچولوت که آروم تو دهنت می کنی و به من نگاه می کنی اصلا احساس خستگی نمی کنم ...
قربون خندیدنت بشم.
اینجا دخترم آروم خوابیده.
عزیزم از دست این فلش دوربین خیلی عصبی شده..