رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

دختر پاییزی ما

شیرین بیان من

1400/10/12 19:36
نویسنده : مامان
125 بازدید
اشتراک گذاری
سلام پناه مادر
نمیدونم چرا بین اینهمه درگیری یهویی دلم خواست برات بنویسم
همین الان که تو بالا پیش مامان جون و باباجون هستی و فردا امتحان هدیه‌ها داری، همین الان که آشپزخونه‌ی من به طور وحشت آوری ریخت و پاشه و درحال خونه تکونی و تغییرات هستیم، این روزا همش دوس داری منو بخندونی از جوکای بامزه‌ گرفته تا قلقلک کردنات
یکی از جوکاتو بگم یه مرده می‌خوره به نرده برنمی‌گرده بعد یه زنه میخوره به نرده بر میگرده
ببخشید بعضی وقتا اینقدر گرفتارم که وقت نمی‌کنم به کارات بخندم ☹ خیلی ناراحت میشی مرتب میگی شما به من توجه نمی‌کنی، همه توجه‌‌ات به خونه‌اس
آخه شیرین بیان من
کی صبح زودتر از شما بیدار میشه برات تغذیه میذاره، آب جوش می‌ریزه توی لیوان که تو ماشین بخوری و گرمت بشه، کی شما را کلاسای مختلف می‌بره ؟ ولی شما اینارو توجه نمی‌بینی میگی من دلم میخواد با هم چایی بخوریم حرف بزنیم کتاب بخونیم 🥺🥺🥺
شیرین من یکم تحمل کن کارامون که تموم بشه بازم کلی کار خفن با هم می‌کنیم 🥰
خلاصه اینکه اگه یه روز این مطلب را خوندی باید بدونی که من عاشقتم امیدوارم وقتی شما هم اینو میخونی بیشتر عاشق من بشی
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)