بابای مهربون
رستا جان،الان که دارم برات اینارو می نویسم خیلی دلت انار می خواد ولی انار توی خونه نداریم ، قربونت برم چند وقت پیش اومدی توی خوابم با اون صورت خوشگلت باهام حرف زدی گفتی مامانی انار و لیمو شیرین بخور، می دونم اگه بابای مهربونت خونه بود زودی میرفت برات انار می خرید مثل اون باری که دلت کیک شکلاتی خونگی می خواست ولی تو خونه شکر نداشتیم، ولی چون شما خیییلللللییی دلت می خواست بابایی با اینکه خسته بود سفارش شمارو انجام داد....حالا دستای کوچولوتو بگیر بالا و از خدا بخواه همه ی باباهای مهربون رو از جمله بابایی خودت، باباغلامرضا و بابا بهرام که هر کاری می کنن تا بچه هاشون کمبودی نداشته باشن صحیح و سالم نگه داره، ...آمین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی