رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

دختر پاییزی ما

بابای مهربون

1392/9/2 14:16
نویسنده : مامان
225 بازدید
اشتراک گذاری

رستا جان،الان که دارم برات اینارو می نویسم خیلی دلت انار می خواد ولی انار توی خونه نداریم  دل شکسته، قربونت برم چند وقت پیش اومدی توی خوابم با اون صورت خوشگلت باهام حرف زدی گفتی مامانی انار و لیمو شیرین بخور، می دونم اگه بابای مهربونت خونه بود زودی میرفت برات انار می خرید مثل اون باری که دلت کیک شکلاتی خونگی می خواست ولی تو خونه شکر نداشتیم، ولی چون شما خیییلللللییی دلت می خواست بابایی با اینکه خسته بود سفارش شمارو انجام داد....حالا دستای کوچولوتو بگیر بالا و از خدا بخواه همه ی باباهای مهربون رو از جمله بابایی خودت، باباغلامرضا و بابا بهرام که هر کاری می کنن تا بچه هاشون کمبودی نداشته باشن صحیح و سالم نگه داره، ...آمین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله سوسن
10 آذر 92 12:31
عزیز دل خاله خیلی شکمو هستی نازنازی جیگر اون شکم کوچولوت انشاالله همیشه سایه همه باباهای مهربون بالای سر نی نی هاشون باشه . تا هی ناز کنن و باباها نازشونو بخرن . آمین
خاله نرگس
16 آذر 92 1:05
قربونت برم خاله ای منم خوابتو دیدم خیلی نازبودی خیلی نازم حرف می زدی
عمه سحر
16 آذر 92 6:08
دختر داداش نازنینم همیشه قدر بابای مهربونت را بدون عزیزم،خدا همه باباها را حفظ کنه مخصوصا داداش عزیزتر از جان ما رو که من همیشه در حال دعا کردن برای سلامتیشم
عمه سحر
16 آذر 92 7:21
داداشم بهترین بابای دنیاست من مطمینم از حالا پس قدرش رو بدون گلم و خدا همیشه برات حفظش کنه